شغل قضا که ضامن اصل عدالت است


تضمین آن به شغل اصیل وکالت است

شغل قضاء و شغل وکالت دو شغل نیست


کاین هر دو یک وظیفه ولی در دو حالت است

میزان عدل را به مثل قاضی و وکیل


بهر تراز حق دو برازنده آلت است

شاهین به دست قاضی و از هر دو سو وکیل


دو کفه اند و در کف میزان عدالت است

قاضی میان ظالم و مظلوم جاهلی است


کش علم در اصول قضا بی دخالت است

آنجا دلیل باید و گویائی دلیل


آنجا وکیل چشم و زبان عدالت است

دیدم به ( لوور ) پرده ای از صورت قضا


کان نقش صورت از پی معنی وسیلت است

نقشی به خون طپیده به دهلیز مظلمی


آنجا دوتن نظاره که این خود چه حیلت است

یک تن چراغ در کف و یک تن به جستجوی


وآن هر دو را نظر پی تحقق علت است

یعنی به رهنمائی قاضی، وکیل خوب


شمع هدایت است و چراغ دلالت است

نعم الوکیل گفت خداوند حق گذار


یعنی قضا و حق به وکالت حوالت است

یعنی وکیل ضامن حق است و شغل او


در پیشگاه حق به حقیقت رسالت است

ای آنکه در لباس وکالت شدی بدان


این شغل پاسداری حق و فضیلت است

سربازی عدالت و حریت است و نیست


این شغل، شغل آنکه پی کسب دولت است

برتر کدام دولت از دولت وکیل


کاو حافظ و امین حق و عرض ملت است

فخر است اگر وظیفه سربازی وطن


این فخر نه بکشتن قوم و قبیلت است

این فخر در اشاعه حق است و بسط عدل


این فخر در ازالۀ ظلم است و ذلت است

سرباز معدلت که وکیل است نام او


فتحش نه در غنیمت حق جعالت است

مزد وکیل مبلغ حق الوکاله نیست


کاین خود نه مزد، این همه رنج و ملالت است

مزد وکیل دفع ستم از ستم کش است


ور زحمتش به کثرت و مزدش به قلت است

هر کس عمل به شغل وکالت جز این کند


در شاهراه علم هدی در ضلالت است

پروانۀ وکالت اگر خوانده ای درست


فرمان حمله بر سر ظلم و مذلت است

سربازی وکیل و سرافرازی وکیل


در پیشرفت فضل و شکست رذیلت است

امروز مستقل شد سرباز معدلت وین جشن


از آن سبب به شکوه و جلالت است

امروز را به جمع وکیلان درود باد


کامروز را به شغل وکالت اصالت است

ای آنکه در لباس وکالت شدی بدان


این شغل پاسداری حق و فضیلت است

سربازی عدالت و حریت است و نیست


این شغل، شغل آنکه پی کسب دولت است